آگاهی و اندیشه ، اندوه زا است !
- شناسه خبر: 2780
- تاریخ و زمان ارسال: 15 دی 1403 ساعت 19:38
- بازدید : 25
- نویسنده: گلبرگ تبریز

گلبرگ تبریز.سعید جلوه گری
هر که او بیدارتر ، پر درد تر
هر که او آگاهتر ، رخ زردتر
( مولوی )
” و نمی دانستم که آیا این اندوه است که ما را به تفکر وامیدارد یا تفکر است که ما را اندوهگین میسازد ؟! ”
( چارلز بوکوفسکی )
تفکر اصیل و بنیادین ، تفکری نقدکننده و آگاه و باشعور و حقیقت جو و باز اندیش و معرفت اندیش و تاریخی اندیش و پدیدارشناس و دلیل محور است .
چنین تفکری به دنبال فهم حقیقت است . درک انسان که آیا آمده است بهر نابودی و فنا و شهوت و کنکاش در روح پلید و نفس سلطه جوی تمامیت خواه …. یا درک این نکته که برای تمیزی و عزت و کمال و والاگوهری آمده است ؟!
اندیشه ی این روزهای بشر در نان و مال و مسکن و شغل و آزادی از نوع عوام آن است و میلی به اندوه انسانی زیستن و حقیقت و کمال طلبی و بی عدالتی و نابرابری ندارد ! اینکه چه کسانی در چه زمانی و کدام مکانی برگزیده شوند و حال … تغییر حقیقی همان زمان و مکان و کسان را ، شعور ناقص و الکن او برنمی تابد !
شفیعی کدکنی می گوید :
” آنچه می بینم نمیخواهم وآنچه میخواهم نمی بینم ! ”
صادق هدایت نیز در بوف کور میگوید :
” زخم هایی هست که مثل خوره در انزوا روح را آهسته میخورد و میتراشد . این دردها را نمیشود به کسی گفت چون عموما عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزو اتفاقات نادر و عجیب بشمارند و با لبخندی شکاک و تمسخرآمیز از آن درگذرند ! ”
ما اما نمیتوانیم از اندوه های اصیل رها گردیم که همیشه با ماست و آینده و نهان و روح انسان را خراش میدهد و تنها در شادمانی های موقتی خلاصه نمی شود . کیستی و چیستی من و تو ، اندیشه و اندوه من است که پس از آگاهی از منِ خدایی در من ، رشد و نضج یافته و به درد ژرف هستی بدل می گردد .
من و تو دردمان این اندک متاع عیان و عامیانه پیرامونمان نیست ، زخم و اندوهمان تاریخی و دیرینه است و تا روزهای آینده ی دور و دیر ادامه دارد …
من چه سبزم امروز
و چه اندازه تنم هشیار است
نکند اندوهی ،
سر رسد از پسِ کوه ! ( سهراب سپهری )