رسانه ملی یا ابزار منافع خاص؟
- شناسه خبر: 3018
- تاریخ و زمان ارسال: 5 بهمن 1403 ساعت 16:12
- بازدید : 16
- نویسنده: گلبرگ تبریز

رسانهها بهعنوان مهمترین ابزار ارتباطی و فرهنگی در جوامع، وظیفهای خطیر در انتقال ارزشها و ارتقای سطح آگاهی عمومی دارند. صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، بهعنوان تنها رسانه ملی و انحصاری کشور، همواره بهدلیل دسترسی گسترده به افکار عمومی، مسئولیتی دوچندان در قبال محتوای تولیدی خود دارد.
با این حال، فاصلهگیری این رسانه از معیارهای حرفهای، اخلاقی و شفافیت در سالهای اخیر، نگرانیهای جدی را در میان مردم برانگیخته است. برنامهای مانند “جعبه سیاه” که انتظار میرفت بستری برای گفتگوهای آزاد و نقد سازنده باشد، به نمادی از تضاد و منفور میان ادعا و عمل تبدیل شده است. سانسور محتوای مستقل، رفتارهای گزینشی و نبود بیطرفی در بسیاری از برنامهها، بهویژه در حوزههای اجتماعی و سیاسی، این رسانه را بیشتر به ابزاری برای منافع خاص بدل کرده است تا صدای واقعی مردم.
یکی از موارد اخیر که انتقادات گستردهای را برانگیخت، اهدای کفن به مهمانان برنامهی تلویزیونی بود؛ اقدامی توهینآمیز و غیرحرفهای که نهتنها حاکی از تخریب در محتوای رسانهای بود، بلکه نشاندهنده ««بیتوجهی به کرامت انسانی و ارزشهای فرهنگی جامعه ایران است. »» چنین رفتارهایی، علاوه بر تحریک حساسیتهای عمومی، شکاف میان مردم و رسانه ملی را عمیقتر میکند.
این اتفاقات ضعف مدیریت و فقدان نظارت مؤثر در سازمان صداوسیما را بیش از پیش آشکار کرده است. چگونه ممکن است برنامهای با چنین محتوای توهینآمیز به مرحله پخش برسد؟ این امر نشاندهنده فقدان سیستم نظارتی کارآمدی است که بتواند از انتشار چنین محتوای غیرقابل قبولی جلوگیری کند. برای نقد دولت دکتر پزشکیان، حداقل بذر نفاق و ناامیدی را به جامعه تزریق نکنید.
انتقامجویی در صحنه سیاسی نه تنها نتیجهای جز تضعیف وحدت ندارد، بلکه حتی مقام رهبری نیز بر حمایت از دولت دکتر پزشکیان تأکید کردهاند. به شهیدان وطن که با عشق و صداقت جان خود را فدای آبادانی این کشور کردند، اندکی احترام بگذارید. حال روز مردم در سایه بیتدبیریها و ناکارآمدیهای شما و همفکرانتان در ایجاد ناامیدی در جامعه خوش نیست.
آیا مردم باید فشارهای سنگین تحریمها را تحمل کنند یا بازیهای غیرحرفهای و بیاخلاقی شما را؟
پاسخ محترمانه و قاطع افرادی چون هادی عامل و دیگر مهمانان به این اقدام ناشایست شایسته تقدیر است، اما این واکنشها بهتنهایی نمیتواند اعتماد آسیبدیده عمومی را بازگرداند. هرچند رئیس سازمان صداوسیما به اشتباه بودن این اقدام اذعان کرده، این اعتراف تنها زمانی معنا پیدا میکند که با تغییرات جدی در سیاستها و رویهها همراه باشد.
آیا در کشورهایی که بهنظر ما پایبند به دین و آیین نیستند، چنین اتفاقاتی باعث استعفای مدیران نمیشد؟ در کشورهایی مانند چین، ژاپن یا حتی پاپوآ گینه نو، و همچنین کشورهای اروپایی، مدیران در مواجهه با چنین اشتباهاتی، با مسئولیتپذیری کامل یا استعفا میدهند و یا با عذرخواهی رسمی، احترام مردم را حفظ میکنند؛ آنهم در برابر میلیونها بیننده!
اما در کشور ما، برنامههایی از این دست، که به جای ارتقای اعتماد عمومی به رسانه ملی، موجب تخریب باورها و ارزشهای مردم میشوند، چه تأثیری بر اعتقادات و اعتماد جامعه داشتهاند؟ بر سر این میراث گرانبها چه آوردهاید؟!
یادمان باشد، روزی که پردهها فرو افتند، نه ما خواهیم ماند و نه شما. آنچه باقی میماند، میراث رفتارهای ماست. رسانه ملی باید آینهای شفاف از شأن و منزلت مردم باشد، نه ابزاری برای ترویج ابتذال و رفتارهای توهینآمیز.
چرا برای این رفتار ناپسند صدا و سیما، تریبونهای افراطیون مجلس، مانند رساییها و کوچک زادهها، هرگز روشن نشد و هیچ نمایندهای جرأت انتقاد به خود نداد؟ چرا کفنپوشان هماهنگشده در برابر مجلس تحصن نکردند؟ هرچند ما عمیقاً مخالف این رفتارهای غیرعرفی و غیرقانونی هستیم، اما بهقول صادق مستشارالدوله، مشکل ما تنها یک کلمه است و نه بیشتر؛ آن هم «قانون» است.
برای بازسازی اعتماد عمومی و ارتقای جایگاه رسانه ملی، صداوسیما میتواند اقدامات زیر را با بهرهگیری از نظرات کارشناسان حوزه ارتباطات و علوم اجتماعی اجرایی کند:
۱-بازنگری علمی در سیاستهای تولید محتوا:
تدوین استانداردهای حرفهای با مشاوره کارشناسان رسانه، جامعهشناسی و روانشناسی.
ایجاد چارچوبهای مشخص برای محتوای برنامهها با در نظر گرفتن ارزشهای اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی.
برگزاری دورههای آموزشی تخصصی برای تهیهکنندگان و عوامل اجرایی.
۲-ایجاد نظام نظارتی مستقل و کارآمد:
تشکیل کمیتهای مستقل از نخبگان دانشگاهی، کارشناسان حوزه رسانه و نمایندگان جامعه مدنی برای نظارت بر محتوای تولیدی.
ارزیابی مستمر برنامهها بر اساس بازخوردهای علمی و نظرسنجیهای عمومی.
اعمال سیستم پاسخگویی شفاف و ارائه گزارش عملکرد دورهای به افکار عمومی.
۳-احترام به کرامت انسانی و ارزشهای فرهنگی:
طراحی برنامهها بر اساس نیازها، حساسیتها و ارزشهای فرهنگی مخاطبان.
استفاده از تحلیل دادههای بزرگ (Big Data) برای شناسایی بهتر سلایق و دغدغههای مردم.
ترویج گفتمان گفتوگوی سازنده و اخلاقمحور به جای تقابلگرایی و توهین.
۴-شفافیت و پاسخگویی در مدیریت:
ارائه گزارشهای رسمی و منظم از تصمیمگیریها و عملکردها به مردم.
برگزاری جلسات عمومی برای شنیدن انتقادات و پیشنهادات از سوی شهروندان و کارشناسان.
۵-افزایش مشارکت عمومی در تصمیمگیری:
ایجاد سازوکارهایی برای دخالت دادن جامعه مدنی و مخاطبان در روند تولید و ارزیابی برنامهها.
راهاندازی بسترهای آنلاین برای ارائه نظرات و پیشنهادات مردم.
اجرای این اقدامات، نه تنها باعث بازسازی اعتماد عمومی میشود، بلکه جایگاه رسانه ملی را به عنوان نهادی مسئول و پاسخگو تقویت خواهد کرد. در غیر این صورت، این رسانه به نهادی با مخاطبان محدود و بیاعتماد تبدیل خواهد شد، و همانطور که از سوی مردم کنایهوار “رسانه میلی” نامیده شده، از مأموریت اصلی خود فاصله خواهد گرفت.
به قلم محمدرضا ایـازی/روزنامه نگار