“مرگ حکمرانی” اصیل در حوزه فرهنگ، هنر و ادب آذربایجان!
- شناسه خبر: 2092
- تاریخ و زمان ارسال: 13 آبان 1403 ساعت 14:31
- بازدید : 16
- نویسنده: گلبرگ تبریز

احد نقش شور/ روزنامه نگار حفظ و صیانت از اصل و اصالت “حکمرانی” و تصمیم سازی های فرهنگی، هنری استان و تبریز توسط نخبگان، پیشکسوتان، فعالان و اهالی استخوان خرد کرده این حوزه ها، مقوله پیش پا افتاده و “هر دم بیلی” نیست که دیگر بتوان و بشود، با آزمون و خطا، تحمل و مدارا و یا تداوم نابلدی های آسیب زای “مدیریت اقتضائی”، ادعای زعامت و قیمومیت کلان بر آن ها را داشت!
به همان اندازه و مقیاسی که جنگ نرم و تهاجم فرهنگی دشمنان، درحال تضعیف و ایجاد تشکیک در بینان های اصیل و دیرینه فرهنگ، هنر و ادب ایرانی، اسلامی و ایضا، به ابتذال کشاندن دستاوردهای آن است؛ نابلدی، نااهلی و ناکارآمدی مدیریت های بیگانه با هر یک از این حوزه ها، خاصه از جایگاه دولتی و حاکمیتی فرهنگ و هنر ادب، درحال تیشه زدن بر پیکر نحیف آن است و همین روند، به تدریج زمینه ساز قهر، انزوا، فراموشی و دفع حداکثری اهل ترین سرمایه های فرهنگی، هنری کشور و به ویژه تبریز و آذربایجان شده است تا زمزمه های مرثیه ای سوزناک برای “مرگ حکمرانی” اصیل در این بخش شنیده شود!
چنین فاجعه ای، که ریشه در نگاه و عملکردهای سلبی و عموما سلیقه ای مدیران فرهنگی استان، یعنی، اصلی ترین متولی فرهنگ و هنر در ادوار مختلف، خاصه دو دوره اخیر داشته است، نه تنها باعث تغییر سکان حکمرانی فرهنگی، هنری گردیده، بلکه به کوچ اجباری بسیاری از فعالان این بخش ها به سمت بخش های غیرتخصصی شده است که اساسا، بر اساس ماموریت ها و وظایف ذاتی، وظیفه و مسوولیتی در حوزه های فرهنگی، هنری ندارند!
مرگ حکمرانی فرهنگی، هنری، ادبی در تبریز و آذربایجان شرقی، مساله کوچک و بی اهمیتی از منظر ماموریت ها و کارکردهای قانونی اصلی ترین دستگاه دولتی استان نیست که به این سادگی بتوان، با عادی سازی و عادت کردن هایی که در حکم “متاستاز” غدد سرطانی در پیکر نحیف و بیمار فرهنگ و هنر است، از کنارش گذشت و راضی به وضع موجود شد؛ این نگرانی و این درد کهنه و ناسور، جز با تغییر در روش ها و سیاست های فرهنگی، هنری و جز با آواربرداری مسوولانه و ریشه ای از تفکر منجمد شده “شبه فرهنگی” و محدودگر، مرتفع نخواهد شد!