مرگ خاموش بنیاد فرهنگ و ادب آذربایجان
- شناسه خبر: 2454
- تاریخ و زمان ارسال: 23 آذر 1403 ساعت 13:32
- منبع: نصرنیوز
- بازدید : 41
- نویسنده: گلبرگ تبریز

برگزاری همایشها و کنفرانسها، انتشار کتاب و دانشنامه ها، حمایت از پژوهشهای فرهنگی، ایجاد آرشیو و کتابخانه و برگزاری نمایشگاههای هنری از جمله فعالیت هایی هستند که از بنیاد فرهنگ و ادب به عنوان یک ساختار رسمی انتظار می روند حال این که از این بنیاد، تنها نامی مبهم در خاطر کسانی مانده که چشم امیدشان را به این بنیاد بسته بودند و نشان حضور فیزیکی این نهاد، یک تابلوی قهوه ای رنگ در خیابان چای کنار است که آن را به خانه پروین اعتصامی وصل می کند!
دوران درخشش فعالیت های بنیاد به همان سال های آغاز فعالیتش بر می گردد. «ابوالفضل علی محمدی» اولین مدیر رسمی بنیاد فرهنگ و ادب آذربایجان در خانه پروین اعتصامی از دو سال خدمت خود در ساحت مدیریت می گوید: اولویت ذهن من این بود که در این بنیاد، کارهای فرهنگستانی انجام شود؛ یعنی کارهای علمی مرتبط با فرهنگ و هنر و فولکلور که جای خالی آنها مشهود بود.
ما شاهد بودیم که نویسندهها و شاعر های ترکی نویس، کلمات را سلیقهای می نوشتند که به خاطر عدم آموزش درست اتفاق می افتاد.
در نتیجه در بنیاد هیئت علمی از اساتید ادبیات و شعر گرد آمدند تا برای حل این مسئله کاری اصولی آغاز کنیم.


علی محمدی اذعان داشت:پس از اتمام دوره ما مجموعه فرهنگ لغات ناقص ماند ولی عشق و علاقه ما انقدر بالا بود که پس از این دو سال، به صورت پیگیر خودمان کار کردیم اما چاپ نشدند بی آنکه علتش را بفهمیم.نگذارید در این خانه بسته شود
علی محمدی گفت: دو سال در بنیاد خدمت کردم و بعد از آن که دوره ما تمام شد، دورادور از عدم فعالیت موثر آنجا مطلع بودم اما نقد این مسئله را اخلاقا صحیح نمی دانستم.
ترجیحاً گفتم خوشتر آن باشد که سر دلبران/ گفته آید در حدیث دیگران… در کل معتقدم این بنیاد برای پیشرفت، مجموعهای از دلسوزان و مسئولین را میطلبد که باید بدانند شادابی خانه پروین با حضور شخصیتهای فرهنگی ادبی در این خانه رقم می خورد.
گفتنی است، «ابوالفضل علی محمدی» ۱۵۰ مقاله و نشریات و ماهنامههای معتبر، حضور در ۱۵ کنگره داخلی و خارجی، چاپ نزدیک به ۲۵ کتاب در حوزه ادبیات ترکی و فارسی، تالیف کتب شهریار پژوهی را در رزومه خود دارد.

خرداد ۱۴۰۲، «روح الله رشیدی» رئیس کمیسیون فرهنگی شورای شهر تبریز به عنوان مدیرعامل بنیاد فرهنگ، هنر و ادب آذربایجان منصوب و نزدیک به سه ماه، با شرایط نامساعد بنیاد مواجه شد و استعفا داد. از علت این استعفا پرسیدیم و آخرین دیدگاه مدیریتی در بنیاد ادب و فرهنگ آذربایجان را جویا شدیم.
رشیدی در این خصوص به سئوالات مان پاسخ داد:
چطور شد که استعفا دادید؟
«بنیاد فرهنگ و ادب آذربایجان برخلاف اسمش، متاسفانه هیچ ساختاری که بتواند ماموریتهای مورد انتظار را انجام دهد ندارد. در واقع آنجا یک خانه تاریخی است که فقط کسی به عنوان مدیرعامل مسئول نگهداری آنجاست! یک بنیاد با این حد از انتظار، لااقل باید روی کاغذ هم که شده ساختار متناسبی داشت؛ که نداشت و ندارد. اوایل ۱۴۰۲، به مدت سه ماه تلاش کردم این ساختار را ایجاد کنم. کارهایی هم کردم که در نهایت نافرجام و بینتیجه بود. من آدمی نیستم که زود جا بزنم اما افق روشن و زمینهای برای بهبود اوضاع بنیاد ندیدم. بنابراین عطایش را به لقایش بخشیدم و استعفا دادم تا شاید عزیز دیگری بتواند موثرتر باشد.»
چه برنامه هایی مد نظر شما بود که در بنیاد فرهنگ و ادب آذربایجان پیاده کنید؟
«در ساحت مدیریت به دنبال استقرار یک ساختار بودم. بعد هم مشخصا در پی تولید محصول در جهت اهداف بنیاد بودم. فهم من این است که یک نهاد فرهنگی تا اثر و محصولی منتشر نکند، نمیتواند نقشی در اصلاح و توسعه داشته باشد. چندین طرح پیشنهاد کردم که ساختار و عملکرد و رویکرد برای بنیاد فرهنگ و ادب را بازتعریف کنیم و بتوانیم از ظرفیت این بنیاد به نفع منطقه بهره ببریم ولی چون اساساً بنای این ساختار متزلزل بود، حتی یک تصمیم ساده هم نتوانستیم بگیریم. در حوزه پژوهش برای سال ۱۴۰۳ پیشنهاداتی از جمله فصلنامه تخصصی آذربایجانپژوهی را ارائه کردم. مجوز نشر برای بنیاد درخواست کردم تا آثار تولیدی را خودمان منتشر کنیم و بنیاد تشخص مستقل پیدا کند.
ساختاری برای بخش پژوهش تعریف کردم از جمله معاون پژوهشی و شورای پژوهشی. بویژه انتشار فراخوان نیازهای پژوهشی بنیاد را مهم میدانستم. ایجاد بخش رصد رسانه و فرهنگ، راهاندازی انواع رویدادهای فرهنگی و هنری و ادبی و چند محور اصلی دیگر را هم پیشنهاد کرده بودم.»
آیا مشکل اصلی در اصلاح سیستم و پیاده سازی برنامه هایتان، کمبود بودجه بود؟
«بنیاد فرهنگ و ادب یک نهاد عمومی است و به عنوان موسسه فرهنگی ثبت شده است تا وزارت ارشاد مسئول پشتیبانی مالی آن باشد. قرار بود بنیاد در ردیف عملیات فرهنگی در ۱۴۰۳، در ردیف بودجه دولتی قرار بگیرد مثل بنیاد سعدی، فرهنگستان زبان و ادب فارسی و… و اعتبار رسمی به آن تعلق بگیرد. حتی وزیر سابق «آقای اسماعیلی» تعهد کردند که برای نیمه دوم سال ۱۴۰۲ مبلغ ۱۰ میلیارد تومان به بنیاد تخصیص یابد ولی خب به صورت قانونی و عملی کاری نتوانستند انجام دهند. مشخصا اول باید خود من به رسمیت شناخته میشدم و سپس مسائل مالی حل میشد اما اسم بنده به عنوان مدیر عامل، به دلایل نامعلوم، هرگز ثبت قانونی نشد لذا برای مسائل مالی نمیشد کاری کرد.»
آینده بنیاد را چگونه می بینید؟
«من آیندهای نمیبینم! بنیاد مولود یک تعارف سیاسی و صوری است که دولت، پیرو مطالبات منطقهای در سال ۱۳۹۲ به بدترین شکل ممکن به این مطالبات پاسخ داد.
در آغاز، ایده فرهنگستان زبان و ادب ترکی در فضای هیجانی و سیاسی مطرح شد که بعداً به بنیاد فرهنگ، هنر و ادب تغییر نام یافت.
آیندهای برای بنیاد با این وضعیت متصور نیستم مگر اینکه دولت از موضع تعارفی خارج شود و متوجه باشد که منطقه آذربایجان با این وسعت و قدمت تاریخی و فرهنگی حتما نیاز دارد که بیرون از ساختار دولتی مجموعهای مردمی برای فرهنگ و ادب داشته باشد که بتواند با بکارگیری قابلیتهای دانشگاهی و پژوهشی منظقه، در تثبیت و اشاعهٔ ارزشهای فرهنگی و ادبی منطقه فعالیت کند.»
بنیاد فرهنگ و ادب آذربایجان در خانه تاریخی پروین اعتصامی، پدیده ای بود که هرچند مولود یک اتفاق سیاسی و صوری، اما در دوران تبریز ۲۰۱۸ خوش درخشید و کتب ارزشمندی را در دل خود با فعالیت عاشقان این حوزه پروراند. از دوران کرونا افول کرد و در کمبود توجه ها، بی صدا در هایش بسته شد.
امروز در ماه های پایانی سال ۱۴۰۳، کسی نیست که خزان پشت در های بنیاد را ببیند و خاک از تن تمام دانشنامه ها و پروژه های ناقص علمی ادبی این بنیاد بروبد… وقت آن است که در پاییز پشت این در های بسته، نهالی جاودان برای ادب و فرهنگ آذربایجان کاشته شود و مدیریت و درایت، بار دیگر قدم در چهارچوب این محفل علمی و پژوهشی بگذارد و این مرگ خاموش را پایان دهد.نصر
انتهای پیام/