او مرگ را نجیبانه در آغوش گرفت …
- شناسه خبر: 6063
- تاریخ و زمان ارسال: 21 آبان 1404 ساعت 17:45
- بازدید : 29
- نویسنده: گلبرگ تبریز

گلبرگ تبریز. احد نقش شور. خوب یا بد، خیلی سخت گریه می کنم؛ اما “حامد” که خبر شد، اشک های بی اختیار، ساعت ها مرا غرق کرد، هنوز هم …
قصد مرثیه سرائی و رقصیدن در صحنه “مرده پرستی” های مرسوم را ندارم، چه، نه من اهلش هستم و نه، روح آرام گرفته حامد نیازی به این لفاظی ها دارد؛ اما به شدت معتقدم، خلاء وجودی حامد فقید، از منظر روزنامه نگاری حرفه ای و اصیل در تبریز و آذربایجان، حالا حالاها حس خواهد شد و سال ها طول خواهد کشید تا یکی مثل او یا شبیه به او، پیدا شود!
حامد، “روزنامه نگار قاعده مند” بود، علمش را داشت، ذوقش را هم، نوشتن را به سبک و سیاق خود بلد بود، واژه را می شناخت و در جای خود به استخدام در می آورد؛ اما، فراتر از این ها، یکی از معدود “روزنامه نگاران مولف” بود، با سبک و شیوه اختصاصی خود!
حامد “نجیب” بود، اصلا، همین که خیلی ها از بیماری و جدالش با عفریت سرطان بی خبر بودند، به همین نجابتش بر می گشت، دلیلی برای فریاد زدن نداشت، او حتی مرگ را هم بی هیاهو در آغوش گرفت و رفت …








