“حیدربابایه سلام”، تجلی فرهنگ فولکلور آذربایجان
- شناسه خبر: 5372
- تاریخ و زمان ارسال: 21 شهریور 1404 ساعت 15:34
- بازدید : 79
- نویسنده: گلبرگ تبریز

طاهر خیری
“حیدربابایه سلام” اثری جاودانه از محمد حسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار یکی از شاهکارهای ادبیات و فرهنگ فولکلور آذربایجان است. این اثر تجلی آئین ها و سنت های مردم آذربایجان است که شهریار با دانش شاعرانه خویش هنرمندانه به صورت نوستالژیک و عاطفی خلق کرده است.
بی گمان حیدربابایه سلام یکی از برجسته ترین نمونه شعرهایی است که در ادبیات ترکی آذربایجان وجود دارد. شالوده اصلی اشعار شهریار در حیدربابایه سلام فرهنگ فولکلور مردم این دیار است که وی با به تصویر کشیدن زندگی روستایی در دامنه کوه حیدربابا، آنرا با زبان شعر روایت می کند.
شیخ الاسلام مُناجاتى دییه ردى
مَشَدرحیم لبّاده نى گییه ردى
مشْدآجلى بوْز باشلارى ییه ردى
بیز خوْشودوق خیرات اوْلسون ، توْى اوْلسون
فرق ائلَمَز ، هر نوْلاجاق ، قوْى اولسون
شهریار در منظومه حیدربابایه سلام با زبان ساده و صمیمی از گذشته، روابط انسانی و دگرگونه زمانه سخن می گوید. عشق به مردم و فرهنگ محلی در اشعار شهریار به عینه قابل مشاهده است. او در اشعارش از شخصیت ها محبت آمیز سخن می گوید و به نیکی یاد می کند.
قارى ننه گئجه ناغیل دییَنده
کوْلک قالخیب ، قاپ-باجانى دؤیَنده
قورد گئچینین شنگوْلوْسون یینده
من قاییدیب ، بیرده اوشاق اوْلئیدیم
بیر گوْل آچیب ، اوْندان سوْرا سوْلئیدیم
عمّه جانین بال بلله سین ییه ردیم
سوْننان دوروب ، اوْس دوْنومى گییه ردیم
باخچالاردا تیرینگَنى دییه ردیم
آى اؤزومى اوْ ازدیرن گوْنلریم !
آغاج مینیپ ، آت گزدیرن گوْنلریم !
شهریار شیرین سخن البته در اشعار حیدربابایه سلام انتقاداتی به وضع جامعه دارد. او در لابه لای اشعارش از فراموش شدن ارزش های انسانی و سنت های اجتماعی گلایه می کند و نقدهایی با لحن تلخ اما شاعرانه بیان می کند که برای هر خواننده قابل تامل است.
حیدربابا ، شیطان بیزى آزدیریب
محبتى اوْرکلردن قازدیریب
قره گوْنوْن سرنوشتین یازدیریب
سالیب خلقى بیر-بیرینن جانینا
باریشیغى بلشدیریب قانینا
زندگی در اشعار استاد شهریار جریان دارد. او در این اشعار بازی های کودکانه، مراسم های سنتی و یا روابط انسانی را به خوبی به تصویر می کشد و به برخی از این آداب و رسوم گذشته که اکنون به بوته فراموشی سپرده شده اند در قالب شعر اشاره می کند.
عمّه جانین بال بلله سین ییه ردیم
سوْننان دوروب ، اوْس دوْنومى گییه ردیم
باخچالاردا تیرینگَنى دییه ردیم
آى اؤزومى اوْ ازدیرن گوْنلریم !
آغاج مینیپ ، آت گزدیرن گوْنلریم
شهریار در منظومه حیدربابا به طبیعت روح و جان می دهد. گلها، درختان و حیوانات همه در اشعار او حضور دارند و شخصیت گرفته اند.همچنان که کوه حیدربابا به نمادی برای خاطره بازی و پیوند شاعر به گذشته اش تبدیل شده است.
حیدر بابا ، داغین ، داشین ، سره سى
کهلیک اوْخور ، دالیسیندا فره سى
قوزولارین آغى ، بوْزى ، قره سى
بیر گئدیدیم داغ-دره لر اوزونى
اوْخویئدیم : چوْبان ، قیتر قوزونى
پس از درگذشت استاد شهریار در 27 شهریور سال 1367 تاکنون بخشی از اشعار معروف فارسی و منظومه ترکی حیدربابای او در محافل و مجالس رسمی و میان مردم خوانده می شود و همگان از شنیدن این اشعار که به حق زبان مردم اند لذت می برند. بدون شک نام شهریار و اشعار ماندگارش همچون ستاره ای بر آسمان ادبیات ایران زمین و آذربایجان می درخشد و فراموش شدنی نیست.
حیدربابا ، یوْلوم سنَّن کج اوْلدى
عؤمروْم کئچدى ، گلممه دیم ، گئج اوْلدى
هئچ بیلمه دیم گؤزللروْن نئج اوْلدى
بیلمزیدیم دؤنگه لر وار ، دؤنوْم وار
ایتگین لیک وار ، آیریلیق وار ، اوْلوْم وار








