چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی ؟!
- شناسه خبر: 5008
- تاریخ و زمان ارسال: 27 تیر 1404 ساعت 18:15
- بازدید : 12
- نویسنده: گلبرگ تبریز

گلبرگ تبریز. سعید جلوه گری. وقتی این سالن لعنتی را اجاره می دادند آیا جلسه شد ؟
آیا با اهالی قبیله تئاتر تبریز مشورت شد ؟
آیا همین انجمن نمایش در جریان بود ؟
آیا زمان تعریفِ تعرفه ها ، کسی ماجرا را برای تئاتری های تبریز شرح داد ؟
این همه کی اتفاق افتاد ؟
باور بفرمایید این همه کبکبه و دبدبه و قراول و یساول و قره سوران و ندیمه و خواجه و حضرت اشرف و حضرت اجل و آفتابه لگن هفتاد دست ، پیش از انقلاب نبود و تنها یک نفر کارشناس و مدیر تالار کورش کبیر یا تربیت یا بعدها شهید مدنی و حالا مجموعه تئاتر شهر با همراهی و هماهنگی معاون هنری ، تا دهه اول دوران انقلاب ، کل امور تئاتری تبریز و استان را می چرخاندند و کارها هم به موقع و طبق اصول و تعریف صحیح قانونی انجام می شدند . هزینه ای بابت تمرین نه در خانه فرهنگ واقع در چهارراه منصور سابق و نه در همین تالار و نه در تالار شهید ِ ارک از هنرمندان گرفته می شد و نه این همه قرطاس بازیِ مانع تراشانه از سوی غریبه ها و نامحرمان تئاتر به هنر تئاتر تبریز تزریق می شد !
حال جلسه برای بازگرداندن شرایط قبل ؟!
این یعنی تعریف سیاست و اقتصاد مظفری در تئاتر ….
دقیق بخوانید :
” آن دوره گوشت به یکباره شد سه قران … مردم اعتراض کردند و هیاهو به گوش مظفرالدین شاه رسید و گفت :
” عیب ندارد بکنیدش پنج قران . ” . اطرافیان شاه بی هیچ پرسش و اعتراضی ، متملّقانه امر را تقبل فرمودند و به یکباره شورش سرتاسر تهران و برخی نقاط ایران را گرفت و خبر به شاه بردند و ایشان فرمودند :
” حالا گوشت را بکنید چهار قران … ”
کردندو مردم راضی و سرخوش از امر و نظر و مرحمت ملوکانه ! رفتند پی کار و زندگی راحت و آرام خود ! ”
حال حکایت تئاتر امروز ما نیز چنین است …
کاش آفتابه لگن ها را کم کنید و تئاتر را به اهلش بسپارید تا مشکل حل شود …