
دلباختگان تار و پود؛ روایتی از رنجهای خاموش قالیبافان تبریز
گلبرگ تبریز. اسرا درویشی: صدای شانه، همچون ضرباهنگی پنهان، در فضای ساکت اتاق میپیچد. رجها، یکییکی بالا میآیند و نقشه، آرامآرام جان میگیرد. در اینجا زمان با گرهها اندازهگیری میشود. بافنده، بیآنکه لب بگشاید، حرف میزند؛ نه با زبان، بلکه با دستانش، با چشمان خستهاش، با خم کمر و سکوت ممتدی که در آن، زندگی را در تار و پود فرش میریزد. قالی، چیزی بیشتر از یک زیرانداز است. فرش، حافظه یک قوم است؛ حکایتگر فرهنگ و هنر و صبوری. بافتن یک قالی یعنی تاب آوردن، یعنی ساکت ماندن در برابر دردهایی که گفته نمیشوند. وقتی دستها هر روز هزاران...