کرجان؛ روستایی میان فشار توسعه و امید به بازآفرینی
- شناسه خبر: 6486
- تاریخ و زمان ارسال: 26 آذر 1404 ساعت 16:08
- بازدید : 26
- نویسنده: گلبرگ تبریز

تدوین : یوسف قلی زاده کرجانی
استراتژیست فناوری و رهبری هوشمند و توسعه اجتماعی – دکتری مدیریت فناوری و نوآوری
گلبرگ تبریز. در حاشیه تبریز، میان حلقهای از کوهها و آبادیها از گندره، کیتمان، پتهداغی و اوکوزکویول گرفته تا کمرنق، رحماندول، برزنوق و آبادیهایی چون اسنجان، انرجان، هزهبوران، پینهشلوار، لاله، اندیشه، آخمقیه و خلجان روستایی جای گرفته که پیشینهاش از بسیاری از محلههای شهری عمیقتر است: کرجان، روستایی که نامش با خاک، آب و ماندگاری پیوند خورده، اما سالهاست زیر فشار توسعهای نامتوازن، بهسختی نفس میکشد.
کرجان از دیرباز با قناتی طولانی و شگفتانگیز زیسته است؛ قناتی که کیلومترها امتداد داشته و در ژرفای زمین، هنر نیاکان و مهندسی بومی را به نمایش گذاشته و به روستا رنگ و روحی خاص بخشیده است. خاک حاصلخیز و باغها و زمین های دیمی پرثمر، ستونهای اصلی حیات این آبادی بودهاند. یافتههای سفالی در دل زمین و قبرستان کهن روستا نشان میدهد کرجان سکونتگاهی نوظهور نیست، بلکه حامل حافظهای تاریخی است؛ حافظهای که حتی یک زلزله بزرگ نیز نتوانست آن را بهطور کامل خاموش کند. پس از آن زلزله، با مهاجرت مردمانی از آبادیهای اطراف چون اولوکندی، زرنق، خلجان و لیقوان، کرجان دوباره جان گرفت.
اما نزدیکی به شهر،آنچه میتوانست فرصتی برای رشد باشد،در عمل بارها به تهدید بدل شده است. استقرار کشتارگاه مرغ و کارخانههای آسفالت در مجاورت روستا، مشکلات جدی زیستمحیطی ایجاد کرده و آرامش، سلامت و محیط طبیعی منطقه را تحت تأثیر قرار داده است. حتی کانون مذهبی و فرهنگی روستا، یعنی امامزاده کرجان، بهدلیل کاستیها و ناکارآمدیها در طول سالیان، نتوانسته نقشی متناسب با ظرفیت خود در بهبود و توسعه چهره روستا ایفا کند؛ در حالی که انتظار میرفت عاملی فعال و اثرگذار باشد.
از سوی دیگر، وقفی بودن بخشی از اراضی و نبود اسناد ششدانگ برای بسیاری از زمینها، ارزش داراییهای مردم را کاهش داده و مانعی جدی در مسیر سرمایهگذاری و نوسازی ایجاد کرده است؛ مسئلهای با ریشههای تاریخی که امروز به یکی از عوامل اصلی رکود توسعه در کرجان بدل شده است.
چالشهای کرجان به این موارد محدود نمیشود. بخشی از زمینهای روستا در فرآیند ایجاد شهرکهای صنعتی، علیرغم وجود اسناد اصلاحات ارضی، بدون پرداخت حقوحقوق واقعی از چرخه مالکیت مردم خارج شد. بعدها نیز با این ادعا که این اراضی متعلق به کرجان نیست، عملاً از دسترس روستا خارج گردید؛ زمینهایی که امروز با عنوان «شهرک فناوری پیشرفته» شناخته میشوند و در مجاورت آزادراه تبریز- سهند و بالاتر از اندیشه خودنمایی میکنند. افزون بر این، عبور خطوط نفت و گاز، زمینهای کشاورزی را تکهتکه کرده و بهرهوری آنها را کاهش داده است.
در سالهای گذشته، بخشهایی از اراضی کشاورزی کرجان با عناوینی چون «ملی» یا «خارج از محدوده مالکیت روستا» معرفی شد؛ تصمیمهایی که بدون همراهی و توان دفاعی مردم اتخاذ گردید و دلسردی عمیقی در میان اهالی بر جای گذاشت. بسیاری از کشاورزان، بهدلیل کهولت سن، محدودیتهای مالی یا ناآشنایی با روندهای پیچیده اداری، امکان پیگیری حقوق خود در ادارات و مراجع رسمی را نداشتند. این ناتوانی در دفاع، احساسی از بیپناهی و بیعدالتی ایجاد کرده است؛ گویی زمین، که روزی پشتوانه زندگی مردم بود، بهتدریج از دسترس آنان خارج شده و صدایشان در فرآیند تصمیمگیری شنیده نمیشود.
خشکسالیهای مکرر سالهای اخیر نیز ضربهای جدی بر پیکر کشاورزی کرجان وارد کرده است. با توجه به دیمزار بودن منطقه و کاهش بارشهای فصلی، کمیت و کیفیت محصولات بهطور محسوسی افت کرده و این مسئله معیشت بسیاری از ساکنان را با دشواریهای جدی مواجه ساخته است. افزایش هزینههای تولید و کاهش بازدهی، سبب شده بخشی از زمینها رها شوند و برخی خانوادهها ناچار به کنارهگیری از کار بر زمین گردند.
با این حال، هنوز خاطره روزگاری زنده است که نام کرجان با محصولات شاخصش شناخته میشد. هندوانه دیمیِ مخصوص کرجان، در کنار خرچاقرا، شاماما و «داشقرا»های معروفش، سالها رونق بخش اقتصاد خانوده ها و همچنین میدانهای ترهبار تبریز، بهویژه میدان بزرگ حکمآباد بودند؛ محصولاتی که کیفیت، شیرینی و اصالتشان زبانزد بود. داشقراهای کرجان با طعم بیبدیل خود، پای ثابت سفرههای یلدا و شبچرههای زمستانی بودند؛ کنار کرسیها و بخاریهای نفتی، در شبهای بلند و دورهمیهای گرم، زمانی که روستا هنوز پرجنبوجوش نفس میکشید. امروز اما از آن روزها نشانی نمانده است؛ نه در میدانهای ترهبار تبریز و نه حتی در سبد میوه خود روستاییان.

باران کم شد ،حمایتها از میان رفت، زمینها یکییکی رها شدند و آنچه میتوانست سرمایه توسعه باشد، از دست رفت. تلختر آنکه در برابر این همه فرصتِ ازدسترفته، توسعهای هم رخ نداد و روستا سهمی از رشد پیرامون خود نبرد.
اهالی کرجان در برابر مجموعهای از خشکسالی، بیعدالتی و تصمیمهایی که بدون حضور و حتی برخلاف منافع آنان گرفته شده، خود را بیدفاع و فراموششده میبینند. ناراحتی و نگرانی از آینده، امروز به بخشی از زندگی روزمره ساکنان روستا تبدیل شده است. این وضعیت، تنها یک بحران اقتصادی نیست، بلکه زخمی عمیق بر روحیه مردم کرجان است.
کرجان همچنین در همسایگی مناطقی چون آخمقیه و اندیشه قرار دارد؛ مناطقی که بهدلیل مهاجرت اقشار حاشیهنشین شهری یا مهاجران روستاهای کمترتوسعهیافته، سالها با مسائل حاشیهنشینی دستبهگریبان بودهاند. این همجواری، بهجای همافزایی، گاه به عاملی برای عقبماندن توسعه متوازن منطقه تبدیل شده است.
با همه این ناملایمات، کرجان هنوز تمام نشده است. این روستا بر شانههای مردمانی ایستاده که بارها از دل زلزله، خشکسالی، بیعدالتی و فراموششدن برخاستهاند و هر بار زندگی را از نو ساختهاند. تجربه، دانش بومی، پیوند عمیق با زمین و روحیه کار و ماندن، سرمایههایی هستند که هنوز در کرجان زندهاند. نشانههایی از امکان تغییر نیز به چشم میخورد؛ از جمله اتصال جاده کرجان به بزرگراه تبریز – سهند، ایجاد رمپ ورودی و استقرار شعبهای از پارک فناوری دانشگاه تبریز در نزدیکی روستا و مهمتر از همه، آگاهی بالای مردم منطقه نسبت به ارزش واقعی سرزمین خود و تعصب وطندوستانه ایشان، ظرفیتی کمنظیر برای بازسازی و احیای کرجان فراهم کرده است.
کرجان امروز بیش از هر چیز به شنیدهشدن و دیده شدن نیاز دارد؛ به بازنگری در تصمیمهایی که بدون حضور مردم گرفته شدهاند و به نگاهی که توسعه را با عدالت، محیط زیست و تاریخ آشتی دهد. این روستا هنوز زنده است و اگر فرصت یابد، میتواند بار دیگر نه فقط برای ماندن، بلکه برای شکوفا شدن، نفس بکشد.








